در عصر حاضر، گاه در زندگي بشر شرايطي ايجاد ميشود كه در آن روابط قدرت، امكان استقرار ترتيباتي، اقتصادي-اجتماعي را بهوجود ميآورند كه ميتوان عبارت <نظام جهاني> را در مورد آن به كار برد كه چارچوب هاي اوليه آن 50 سال پيش طراحي شده است. اين نظام، داراي ساختاري با سه جزء اصلي است؛ اين اجزاء عبارتند از: نظام سياسي بينالمللي، اعلاميه حقوق بشر و نظام اقتصاد بينالمللي.
اما عبارت نظام جهاني را نميتوان لزوماً در ارتباط با ويژگيهاي مثبت تلقي كرد؛ از همان 50 سال پيش (در پايان جنگ)، آمريكا با در دست داشتن بخش مهمي از قدرت و ثروت جهان، به فكر استفاده از قدرت افتاده و درصدد برآمد تا دنيا را مطابق با مفاهيم خود سازماندهي كند. در اين راه مهار ديدگاه هاي متعارض در داخل و خارج از آمريكا، الزامي بود. هرچند اين تعارضات اغلب بهدلايل ابتدايي، همچنان باقي ماندهاند. برخي از اين تعارضات و بحرانها عبارتند از: بحرانهاي دموكراسي، بحرانهاي نظام محافظهكار سنتي، رشد ناسيوناليسم اقتصادي در آمريكاي لاتين، درگيري با ناسيوناليسم راديكال عربي در خاورميانه كه بعدها بهنام برخورد تمدنها شناخته شد و همچنين بحران انرژي نفت در خاورميانه. همگي اين بحرانها را ميتوان با در خطر افتادن منافع آمريكا مرتبط دانست.
مباحث فوق در اين كتاب به تفصيل ذكر شده است. اين كتاب متن سخنراني نوام چامسكي است كه در دانشگاه كالگاري كانادا، در سپتامبر 1998 ايراد گرديده و حاوي نكاتي پيرامون وضعيت اقتصادي و تجارت آزاد در آمريكاست. چامسكي با طرح نكاتي پيرامون سلطهطلبي آمريكا در نظام سياسي- اقتصادي جهان، به اجزاء اصلي اين نظام جهاني پرداخته و نقادانه جايگاه آمريكا را مورد بررسي قرار داده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ما را از نظرخود مطلع کنید