سرزمین جمیله (رمان) - احمد ضیا سیامک هروی |
چاپ نخست
بهار ۱۳۹۱
یا
توضیح نویسنده رمان:
خواننده عزیز!
رمان "سرزمین جمیله" حکایت راستینی از آنچه در کشورم (افغانستان) و بخصوص در ولایت غور می گذرد، است. این بار خواستم تا رویدادهای سرزمینی را به شکل رمان ماندگار بسازم که با تمام افتخاراتش، از آن کمتر یاد می شود و طی دوره های متعددی به دست فراموشی سپرده شده است. خواستم با نوشتن این کتاب برای کورها و کرهای تاریخ بگویم که جفا به حق غور، جفا به حق همه ی کشور است، جفا به حق سرزمین پهناوری است که زمانی شاهان غور در اشاعه زبان و فرهنگ آن از هیچ تلاشی دریغ نکردند و کارنامه های شان فخر ملت هاست. من خواستم بگویم که نصب کردن تصویری از "منار جام" به در و دیوارهای دفترهای ما کافی نیست، اگر واقعا این سرزمین پر افتخار در دل ما جایی دارد، دردی دارد که باید دوا شود، ناله ی دارد که باید شنیده شود، زخمی دارد که باید مرحم شود و بالاخره تاریخ و فرهنگی دارد که باید از یغمای آن جلوگیری شود. من در این سرزمین اسطوره ساز، هزارها درد دیدم که مرا واداشت تا بنشینم و یک سال تمام روی رمانی کار کنم تا حد اقل وجیبه ام را در مقابل سرزمین پر افتخار " جمیله" ادا کنم.
امروز غور پر افتخار در دست چپاولگران است. غارتگران زمینش را می شکافند تا تاریخ آن را به یغما ببرند و زورگویان پا بر گلوی مردمش گذاشته اند تا نه صدایی داشته باشند و نه جانی.
ما همیشه از رویدادهای کشورمان فقط از طریق رسانه ها به شکل گزارش و یا خبر آگاه شدیم که زود به دست فراموشی سپرده می شود. من خواستم این رویدادها را در غالب رمان که هم در آن احساس و عاطفه باشد، هم تصویری از جغرافیای زیبای کشورم و هم نمودی از فرهنگ، رسوم و عنعنات، ماندگار بسازم.
رمان "سرزمین جمیله" حکایت راستینی از آنچه در کشورم (افغانستان) و بخصوص در ولایت غور می گذرد، است. این بار خواستم تا رویدادهای سرزمینی را به شکل رمان ماندگار بسازم که با تمام افتخاراتش، از آن کمتر یاد می شود و طی دوره های متعددی به دست فراموشی سپرده شده است. خواستم با نوشتن این کتاب برای کورها و کرهای تاریخ بگویم که جفا به حق غور، جفا به حق همه ی کشور است، جفا به حق سرزمین پهناوری است که زمانی شاهان غور در اشاعه زبان و فرهنگ آن از هیچ تلاشی دریغ نکردند و کارنامه های شان فخر ملت هاست. من خواستم بگویم که نصب کردن تصویری از "منار جام" به در و دیوارهای دفترهای ما کافی نیست، اگر واقعا این سرزمین پر افتخار در دل ما جایی دارد، دردی دارد که باید دوا شود، ناله ی دارد که باید شنیده شود، زخمی دارد که باید مرحم شود و بالاخره تاریخ و فرهنگی دارد که باید از یغمای آن جلوگیری شود. من در این سرزمین اسطوره ساز، هزارها درد دیدم که مرا واداشت تا بنشینم و یک سال تمام روی رمانی کار کنم تا حد اقل وجیبه ام را در مقابل سرزمین پر افتخار " جمیله" ادا کنم.
امروز غور پر افتخار در دست چپاولگران است. غارتگران زمینش را می شکافند تا تاریخ آن را به یغما ببرند و زورگویان پا بر گلوی مردمش گذاشته اند تا نه صدایی داشته باشند و نه جانی.
ما همیشه از رویدادهای کشورمان فقط از طریق رسانه ها به شکل گزارش و یا خبر آگاه شدیم که زود به دست فراموشی سپرده می شود. من خواستم این رویدادها را در غالب رمان که هم در آن احساس و عاطفه باشد، هم تصویری از جغرافیای زیبای کشورم و هم نمودی از فرهنگ، رسوم و عنعنات، ماندگار بسازم.
اینجانب محمدنصیر توکلی ، با خواندن رمان سرزمین جملیه از آقای هروی ، واقعاً تحت تأثیر تمام نکات و صحنه های جالبی که آقای هروی ترسیم کرده بودند، رفتم.
پاسخحذفاین حقیقت مسلم را باید بگویم که بسیار بایک مهارت خاص و استادانه این کتاب نوشته شده که در صورت خواندن دقیق تمام نکات آن ، اشک انسان را سرحاضر می کند.
از آقای هروی با این مهارت خدادادی اش باید جهان سپاس بگویم ، با آرزوی مؤفقیت.
محمدنصیر توکلی
ولایت غور
سلام ممنونم
پاسخحذفشما می توانید برای کسب اطلاعات و کتب بیشتر در گروه ما نیز عضو شوید
http://groups.google.com/group/persianebooks