دانلود رایگان متن کامل کتاب الکترونیک
نوسازی محله و مسئله فقرای شهری: مطالعه موردی دروازه غار - داریوش محمدی مجد و جاوید سبحانی
نوسازی محله و مسئله فقرای شهری: مطالعه موردی دروازه غار - داریوش محمدی مجد و جاوید سبحانی
سیاستمداران ابله به مردم میگویند، «شما اگر بخواهید چهها میکنید؟»… اینان خوابگَراناند.
سیاستمداران عاقل به مردم میگویند، «میدانید شما چهها میتوانید انجام دهید؟»… اینان بیدارگراناند.
ازدمیر آصف
مقدمه
مسایل و مشکلات درهمتنیدهی تهران به چیستانهای کافکایی و سرگیجهآوری تبدیل شده است که در مواجهه با آن، شهروندان کرختی حاصل از بیتفاوتی نسبت به آنچه در حال وقوع است را به دلهرهی فکرکردن دربارهی آنها و احساس ناتوانی در مقابل آنچه که به اذهانشان هجوم میآورد ترجیح دادهاند. از دلهرهی زلزله گرفته تا گرفتگی آسمان که هر از چند گاهی شهر را به تعطیلی میکشاند و ضرباهنگ تند قیمتها که رقابت برای بقا را به مهمترین دغدغهی بخش بزرگی از شهروندان تهران تبدیل کرده است.
در چنین شرایطی مردم ترجیح میدهند مسائل عمومی را به دردسرهای شخصی فرو بکاهند و به تناسب عُرضهی خود گلیمشان را از آب بیرون بکشند. نتیجه بیتفاوتی اجتماعی و تکیه بر ابتکارات فردی برای مقابله با این مسائل، رهاشدن زندگی مردم به دست همان نیروهایی است که چنین وضعیتی را برای آنها رقم زده و سیاستگذاری و تصمیمگیری درباره این مسائل را مجدداً به همان هیئتهای کارشناسی و در غیاب مردم فرو می گذارد؛ چرخه معیوبی که فرجام آن سردرگمی و نارضایتی مردم و سیاستگذاران و استمرار مسائل و مشکلات است.
پیکرهی متورم تهران امروز، تصاویری را که دولتها در طی چند دهه از این شهر به مثابه نماد توسعه و مدرنیزاسیون ساخته اند، مخدوش کرده است. تهران به مثابه تجلی رمانس سازندگی دولتهای مطلقهی مدرن در دورهی پهلوی به اسطورهی مدرنیزاسیون ایرانی تبدیل شد. در طول چند دههی گذشته، تهران آزمایشگاهِ طرحهای بلندپروازانهی اقتصادی و عمرانی دولتها بوده است که از خلال آن فرایندهای رشد و توسعهی کشور را به فرایندی مرکزگرا تبدیل کرده است. این قدرتنمایی، غولهایی را آزاد کرده است که دولتهای امروزی را یارای بازگرداندن آنها به بطری نیست. نیروهای اقتصادی و اجتماعی که تحولات تهران را رقم میزنند خارج از کنترل و ارادهی دولت است. ناگزیر تهران به ویترین تحولات اقتصادی و اجتماعی ایران تبدیل شده است. پشت این ویترین و در کشاکش نیروهایی که در مقیاس ملی عمل میکنند، پیکرهها و بافتهای ازریختافتاده اما همچنان زنده و جانسختی پنهان شده است که آثار و نتایج همان فرایندها و نیروها را بازنمایی میکنند.
دروازهغار به عنوان یک نمونه از این پیکرهها که در مرکز تهران خودنمایی میکند، در تداوم فرایند تاریخی شکلگیری و تحولات خود، برایندی از نیروهای مذکور است. بنابراین تحلیل وضعیت دروازه غار به مثابه یک حاشیهی درونشهری نیازمند توجه به فرایندهای عام اقتصاد سیاسی شهر تهران است. در بطن سازوکارهای این اقتصاد سیاسی فرایندهای متناقض ادغام و طرد نهفته است به گونهای که نیروهای دولت و بازار در مقاطعی از تاریخ توسعه شهر تهران بخش عظیمی از جمعیت روستاها و شهرها را به دلیل نیاز به نیروی کار در خود جذب کرده و در کنار ادغام بخشی از این جمعیت مهاجر، طرد و بهحاشیهراندن بخش دیگری را نیز رقم زده است. جداگزینی مکانی گروههای طردشده به همراه انزوای اجتماعی و فرهنگی آنها در بافتهای حاشیهای (جغرافیایی و اجتماعی) نمود یافته است.
سیاستمداران عاقل به مردم میگویند، «میدانید شما چهها میتوانید انجام دهید؟»… اینان بیدارگراناند.
ازدمیر آصف
مقدمه
مسایل و مشکلات درهمتنیدهی تهران به چیستانهای کافکایی و سرگیجهآوری تبدیل شده است که در مواجهه با آن، شهروندان کرختی حاصل از بیتفاوتی نسبت به آنچه در حال وقوع است را به دلهرهی فکرکردن دربارهی آنها و احساس ناتوانی در مقابل آنچه که به اذهانشان هجوم میآورد ترجیح دادهاند. از دلهرهی زلزله گرفته تا گرفتگی آسمان که هر از چند گاهی شهر را به تعطیلی میکشاند و ضرباهنگ تند قیمتها که رقابت برای بقا را به مهمترین دغدغهی بخش بزرگی از شهروندان تهران تبدیل کرده است.
در چنین شرایطی مردم ترجیح میدهند مسائل عمومی را به دردسرهای شخصی فرو بکاهند و به تناسب عُرضهی خود گلیمشان را از آب بیرون بکشند. نتیجه بیتفاوتی اجتماعی و تکیه بر ابتکارات فردی برای مقابله با این مسائل، رهاشدن زندگی مردم به دست همان نیروهایی است که چنین وضعیتی را برای آنها رقم زده و سیاستگذاری و تصمیمگیری درباره این مسائل را مجدداً به همان هیئتهای کارشناسی و در غیاب مردم فرو می گذارد؛ چرخه معیوبی که فرجام آن سردرگمی و نارضایتی مردم و سیاستگذاران و استمرار مسائل و مشکلات است.
پیکرهی متورم تهران امروز، تصاویری را که دولتها در طی چند دهه از این شهر به مثابه نماد توسعه و مدرنیزاسیون ساخته اند، مخدوش کرده است. تهران به مثابه تجلی رمانس سازندگی دولتهای مطلقهی مدرن در دورهی پهلوی به اسطورهی مدرنیزاسیون ایرانی تبدیل شد. در طول چند دههی گذشته، تهران آزمایشگاهِ طرحهای بلندپروازانهی اقتصادی و عمرانی دولتها بوده است که از خلال آن فرایندهای رشد و توسعهی کشور را به فرایندی مرکزگرا تبدیل کرده است. این قدرتنمایی، غولهایی را آزاد کرده است که دولتهای امروزی را یارای بازگرداندن آنها به بطری نیست. نیروهای اقتصادی و اجتماعی که تحولات تهران را رقم میزنند خارج از کنترل و ارادهی دولت است. ناگزیر تهران به ویترین تحولات اقتصادی و اجتماعی ایران تبدیل شده است. پشت این ویترین و در کشاکش نیروهایی که در مقیاس ملی عمل میکنند، پیکرهها و بافتهای ازریختافتاده اما همچنان زنده و جانسختی پنهان شده است که آثار و نتایج همان فرایندها و نیروها را بازنمایی میکنند.
دروازهغار به عنوان یک نمونه از این پیکرهها که در مرکز تهران خودنمایی میکند، در تداوم فرایند تاریخی شکلگیری و تحولات خود، برایندی از نیروهای مذکور است. بنابراین تحلیل وضعیت دروازه غار به مثابه یک حاشیهی درونشهری نیازمند توجه به فرایندهای عام اقتصاد سیاسی شهر تهران است. در بطن سازوکارهای این اقتصاد سیاسی فرایندهای متناقض ادغام و طرد نهفته است به گونهای که نیروهای دولت و بازار در مقاطعی از تاریخ توسعه شهر تهران بخش عظیمی از جمعیت روستاها و شهرها را به دلیل نیاز به نیروی کار در خود جذب کرده و در کنار ادغام بخشی از این جمعیت مهاجر، طرد و بهحاشیهراندن بخش دیگری را نیز رقم زده است. جداگزینی مکانی گروههای طردشده به همراه انزوای اجتماعی و فرهنگی آنها در بافتهای حاشیهای (جغرافیایی و اجتماعی) نمود یافته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ما را از نظرخود مطلع کنید