پیشگفتار نویسنده:
متافیزیک ، واژه ای فراموش شده در دنیای مدرن امروزی ! و همین فراموش شدن و پنهان بودگی ست که اساس کار متافیـزیک را میسازد . گذشته ها چنین نبود ، همیشه از متافیزیک به سوی فیزیک ( شناخت ) پیش میرفتند ! و اینبـار من هـم میخواهم در این رساله چنین کنم و سردرگُمی های خود را در شناخت فیزیکی با متافیزیک برطرف نمایم و همین دلیلی شد تا متافیزیک را چونان فیزیکی اما فرابُعدتر برابر فیزیک بنشانم . شناخت ما همیشه حالتی کمبُعدی داشته است بطوریکه مهمترین زاویۀ آن یعنی ارتفاعش از صفحۀ محاسبات ما پنهان بوده ، و همین بُعد به آسانی هر چیزی را از مطلقگرایی بیرون میراند و حتی ریاضیات را هم با تناقضهای جدی روبرو میکند ! تناقضهایی که ذهن و شناخت را برای حل خویش به لایه های دیگر میکشانند . بوسیلۀ منطق متابُعدی ، استدلالهای سفت و مطلقگرای شناخت جای خود را به انتخاب آزاد میسپارند . فرضیه ها نیاز به اثبات و انکار نخواهند داشت بلکه باید به دنبال لایهای باشند تا اینهمان با ماهیت و معنای آنها باشد ؛ به این ترتیب تمامی پنجره ها واقعا ً تبدیل به درهایی برای ورود میشوند و دنیاهای مجازی Windows جای خود را به دنیاهای واقعــی Doors با همان ویژگی ها اما با واقعیتی مستقل و منحصربفرد خواهند داد ...
این چند صفحه ، برگزیدهای از هزاران صفحه نوشتاریست که در طول سالیانی چند از زندگیم ، تحریرشان نمودهام و شامل مطالبیست که هنوز آنها را نُوپا ولی کاملا ً بِکر میدانم . شاید کامل نباشند ولی سرآغاز تکاملی نُواَند که از نظر علمی هم تأثیر گذارند . در ابتدا فقط بخش نخست اندیشههایم را ارائه میدهم و بقیه را در دفعات دیگر ؛ و اگر نقص هایی داشت ، آنرا در بخش های دیگر اصلاح و جبران مینمایم البته به یاری همۀ کسانی که حقیقت برایشان مهمتر است .
متافیزیک ، واژه ای فراموش شده در دنیای مدرن امروزی ! و همین فراموش شدن و پنهان بودگی ست که اساس کار متافیـزیک را میسازد . گذشته ها چنین نبود ، همیشه از متافیزیک به سوی فیزیک ( شناخت ) پیش میرفتند ! و اینبـار من هـم میخواهم در این رساله چنین کنم و سردرگُمی های خود را در شناخت فیزیکی با متافیزیک برطرف نمایم و همین دلیلی شد تا متافیزیک را چونان فیزیکی اما فرابُعدتر برابر فیزیک بنشانم . شناخت ما همیشه حالتی کمبُعدی داشته است بطوریکه مهمترین زاویۀ آن یعنی ارتفاعش از صفحۀ محاسبات ما پنهان بوده ، و همین بُعد به آسانی هر چیزی را از مطلقگرایی بیرون میراند و حتی ریاضیات را هم با تناقضهای جدی روبرو میکند ! تناقضهایی که ذهن و شناخت را برای حل خویش به لایه های دیگر میکشانند . بوسیلۀ منطق متابُعدی ، استدلالهای سفت و مطلقگرای شناخت جای خود را به انتخاب آزاد میسپارند . فرضیه ها نیاز به اثبات و انکار نخواهند داشت بلکه باید به دنبال لایهای باشند تا اینهمان با ماهیت و معنای آنها باشد ؛ به این ترتیب تمامی پنجره ها واقعا ً تبدیل به درهایی برای ورود میشوند و دنیاهای مجازی Windows جای خود را به دنیاهای واقعــی Doors با همان ویژگی ها اما با واقعیتی مستقل و منحصربفرد خواهند داد ...
این چند صفحه ، برگزیدهای از هزاران صفحه نوشتاریست که در طول سالیانی چند از زندگیم ، تحریرشان نمودهام و شامل مطالبیست که هنوز آنها را نُوپا ولی کاملا ً بِکر میدانم . شاید کامل نباشند ولی سرآغاز تکاملی نُواَند که از نظر علمی هم تأثیر گذارند . در ابتدا فقط بخش نخست اندیشههایم را ارائه میدهم و بقیه را در دفعات دیگر ؛ و اگر نقص هایی داشت ، آنرا در بخش های دیگر اصلاح و جبران مینمایم البته به یاری همۀ کسانی که حقیقت برایشان مهمتر است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ما را از نظرخود مطلع کنید