دانلود رایگان متن کامل کتاب الکترونیک
جنگ، نیرویی که به ما معنا می دهد
کریس هِجِز
ترجمه: پرویز شفا ـ ناصر زراعتی
چاپ اول، تابستان ١٣٩١
طراح جلد: امیر عزتی
ناشر: باشگاه ادبیات
کریس هِجِز
ترجمه: پرویز شفا ـ ناصر زراعتی
چاپ اول، تابستان ١٣٩١
طراح جلد: امیر عزتی
ناشر: باشگاه ادبیات
است از:
War is a force that gives us meaning
By Chris Hedges
دربارۀ نویسنده
کریس هِجِز پانزده سال خبرنگارِ خارجی بود. سالِ 1990 به هیأت تحریریۀ روزنامۀ نیویورک تایمز پیوست. پیش از آن، برایِ روزنامههایِ معروف (از جمله “دالاس مورنینگ نیوز” و “کریسچن ساینس مانیتور”) و ایستگاهِ رادیویی سراسری و مهمِ “نَشنال پابلیک رادیو” کار کرده بود.
هِجِز فارغالتحصیلِ رشتۀ ادبیاتِ انگلیسی از دانشگاهِ “کُلگیت” است و از دانشگاهِ “هاروارد” در رشتۀ الهیات فوقِ لیسانس گرفته.
او یکی از اعضایِ گروهِ روزنامهنگارانِ نیویورک تایمز بود که در سالِ 2002، برایِ تهیۀ در زمینۀ بررسیِ تروریسمِ جهانی، برندۀ جایزۀ پولیتزر شد و نیز جایزۀ سازمانِ عفوِ بینالملل را برایِ روزنامهنگاری در زمینۀ حقوقِ بشر در همان سال دریافت کرد.
هِجِز اکنون در شهرِ نیویورک زندگی میکند و دانشیارِ رشتۀ روزنامهنگاری در دانشگاهِ نیویورک است.
از مقدمۀ کتاب
من این کتاب را نه بهمنظورِ بازداشتنِ خودمان از جنگ، بلکه برایِ درکِ آن مینویسم. نکتۀ بهویژه مهم این است که ما آمریکاییان که چنین قدرتِ جهانیِ عظیمی در اختیار داریم، در درونِ خود، جوانه زدنِ بذرهایِ نابودی را مشاهده میکنیم. ما بایستی در برابرِ «اُسطورۀ جنگ» و تخدیرِ ناشی از آن که میتوانند دست در دستِ هم، ما را به بیتوجهی و نابینایی بکشانند و از ما بهاندازۀ همان کسانیکه با آنان میجنگیم، آدمیانی سنگدل و بیعاطفه بسازند، از خود مُراقبت کنیم.
ما در ویتنام تحقیر شدیم و مدتی خود را از شرِّ بیماریِ تفرعنِ خطرناکی که همچون خوره به جانمان افتاده بود، خلاص کردیم. هنگامیکه به این فیض نائل آمدیم، درک و اندیشهمان درموردِ جنگ، تزکیه شد. کشورِ بهتری شدیم. اما بارِ دیگر، حتا زمانیکه با احتمالِ حملاتِ تروریستیِ خانمانبراندازِ بیولُژیک یا اتمی در واشینگتُن و نیویورک روبرو میشویم، آن تجربه را بهتدریج از دست میدهیم. اگر فُروتنیِ حاصل از شکستمان در ویتنام نیرویِ محرکهای برایِ واکُنشِ ما به حملاتِ تروریستیِ آینده ـ حتا حملاتِ فاجعهآمیز و مصیبتبار ـ نباشد، ما از دست رفتهایم.
تنها پادزهر برایِ دفعِ نیرویِ مُخرب، نابود کردنِ خود و استفادۀ بدونِ تبعیضِ زور، فروتنی و سرانجام شفقت و غمخواری است. راین هولد نیبور(3) به ما یادآوری میکند که همگیمان باید دست بهکار شویم و درخواستِ بخشایش کنیم.
این کتاب فراخوانی برایِ سکون و بیتحرکی نیست. این کتاب فراخوانی است برایِ ابرازِ استغفار و ندامت.
کریس هِجِز پانزده سال خبرنگارِ خارجی بود. سالِ 1990 به هیأت تحریریۀ روزنامۀ نیویورک تایمز پیوست. پیش از آن، برایِ روزنامههایِ معروف (از جمله “دالاس مورنینگ نیوز” و “کریسچن ساینس مانیتور”) و ایستگاهِ رادیویی سراسری و مهمِ “نَشنال پابلیک رادیو” کار کرده بود.
هِجِز فارغالتحصیلِ رشتۀ ادبیاتِ انگلیسی از دانشگاهِ “کُلگیت” است و از دانشگاهِ “هاروارد” در رشتۀ الهیات فوقِ لیسانس گرفته.
او یکی از اعضایِ گروهِ روزنامهنگارانِ نیویورک تایمز بود که در سالِ 2002، برایِ تهیۀ در زمینۀ بررسیِ تروریسمِ جهانی، برندۀ جایزۀ پولیتزر شد و نیز جایزۀ سازمانِ عفوِ بینالملل را برایِ روزنامهنگاری در زمینۀ حقوقِ بشر در همان سال دریافت کرد.
هِجِز اکنون در شهرِ نیویورک زندگی میکند و دانشیارِ رشتۀ روزنامهنگاری در دانشگاهِ نیویورک است.
از مقدمۀ کتاب
من این کتاب را نه بهمنظورِ بازداشتنِ خودمان از جنگ، بلکه برایِ درکِ آن مینویسم. نکتۀ بهویژه مهم این است که ما آمریکاییان که چنین قدرتِ جهانیِ عظیمی در اختیار داریم، در درونِ خود، جوانه زدنِ بذرهایِ نابودی را مشاهده میکنیم. ما بایستی در برابرِ «اُسطورۀ جنگ» و تخدیرِ ناشی از آن که میتوانند دست در دستِ هم، ما را به بیتوجهی و نابینایی بکشانند و از ما بهاندازۀ همان کسانیکه با آنان میجنگیم، آدمیانی سنگدل و بیعاطفه بسازند، از خود مُراقبت کنیم.
ما در ویتنام تحقیر شدیم و مدتی خود را از شرِّ بیماریِ تفرعنِ خطرناکی که همچون خوره به جانمان افتاده بود، خلاص کردیم. هنگامیکه به این فیض نائل آمدیم، درک و اندیشهمان درموردِ جنگ، تزکیه شد. کشورِ بهتری شدیم. اما بارِ دیگر، حتا زمانیکه با احتمالِ حملاتِ تروریستیِ خانمانبراندازِ بیولُژیک یا اتمی در واشینگتُن و نیویورک روبرو میشویم، آن تجربه را بهتدریج از دست میدهیم. اگر فُروتنیِ حاصل از شکستمان در ویتنام نیرویِ محرکهای برایِ واکُنشِ ما به حملاتِ تروریستیِ آینده ـ حتا حملاتِ فاجعهآمیز و مصیبتبار ـ نباشد، ما از دست رفتهایم.
تنها پادزهر برایِ دفعِ نیرویِ مُخرب، نابود کردنِ خود و استفادۀ بدونِ تبعیضِ زور، فروتنی و سرانجام شفقت و غمخواری است. راین هولد نیبور(3) به ما یادآوری میکند که همگیمان باید دست بهکار شویم و درخواستِ بخشایش کنیم.
این کتاب فراخوانی برایِ سکون و بیتحرکی نیست. این کتاب فراخوانی است برایِ ابرازِ استغفار و ندامت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ما را از نظرخود مطلع کنید